به گزارش شهرآرانیوز؛ همه ما اگر نیمنگاهی به بسیاری از عادات و رفتارها، سلایق و تمایلات یا آنچه برایمان ناخوشایند است بیندازیم، درمییابیم که اغلب آنها را از سالهای خیلی دور یا بهتر بگوییم از کودکی با خود همراه داشتهایم و آنچه در آن دوران برایمان مطلوب شده است یا بالعکس دوستش نداشتهایم، خیلی سخت تغییر کرده است؛ این اصل فطری روانشناسی درباره تربیت دینی و علاقهمندی به آداب و مناسک مذهبی هم صادق است؛ مثل نماز خواندن که هم آموزههای دینی و هم بزرگان بر انس با آن از سنین اندک، تأکید کردهاند و البته راههای آن را نیز پیش پای ما گذاشتهاند.
رفتار پدر و مادر، نخستین، مؤثرترین و عمیقترین الگو برای فرزندان است، لذا نخستین راه برای نمازخوان شدن بچهها، آن است که والدین، خود اهل نماز باشند. امامصادق (ع) میفرمایند: «بکوشید به وسیله اعمالتان، انسانها را به نیکیها و خوبیها دعوت کنید.»
این یعنی تا پدر و مادر خود اهل رعایت و نماز نباشند، هرقدر هم که امر به نماز کنند و از بدیهای بینمازی بگویند، بر فرزند اثری نخواهد گذاشت، اما متأسفانه ما اغلب میبینیم که والدین خود به آنچه میگویند، عامل و پایبند نیستند؛ مثلا به بچه میگویند: دروغگو دشمن خداست، اما خود درمقابل چشمان او دروغ میگویند، درحالیکه قرآن و روایات تأکید میکنند آنچه میگویید، خودتان نیز عمل کنید: «لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ: چرا آنچه میگویید، انجام نمیدهید؟» (صف، ۲).
تأکید رهبر معظم انقلاب بر نقش مهم والدین در ترغیب نسل جدید به نماز، در پیام ایشان به سیودومین اجلاس سراسری نماز- که ۱۷ مهر در گیلان برگزار شد- بار دیگر این نکته مهم را یادآوری کرد که والدین همانطور که به تغذیه و پرورش جسمی، رشد تحصیلی و ایجاد بستر بروز و ارتقای استعداد فرزند خود، توجه و برای آن تلاش میکنند، درمقابل سلامت روح و تأمین آرامش او نیز مسئولاند و بهترین راهی که دین برای آن به پدر و مادر نشان داده است، ایجاد و تقویت باورهای معنویمذهبی در فرزند از همان سنین کودکی است.
برخی والدین فکر میکنند همین که بچهها به سن تکلیف برسند، با تشویق و جشن و هدیه، میتوان آنها را نمازخوان کرد و، چون این امر حاصل نمیشود، گلایه میکنند، درحالیکه اگر از سن پایین شروع کنند، دیگر در هنگام تکلیف با مشکل و چالش مواجه نمیشوند.
لازم نیست برای علاقهمند کردن و ایجاد انس به ذکر و نماز در بچهها، راههای عجیبوغریب برویم یا دستبهدامان نسخههای روانشناسی وارداتی بشویم؛ چون روایات در این باره همه مسیر را به ما نشان دادهاند؛ از امام پنجم یا ششم (علیهماالسلام) است که فرمودند: «.. در پنجسالگی به او گفته شود دست راست و چپ کدام است؟
وقتی فهمید، رو به قبله واداشته شود و سجده کند و باز، واگذارش کنید تا ششسالگی. چون ششساله شد، رکوع و سجود آموزد تا هفتساله شود؛ در این سن دستور دهند تا دست و صورت را بشوید، وضو بگیرد، بعد به نمازش وادارند، و، چون نهساله شود، وضو یادش دهند و اگر ترک کرد، تنبیه شود و به نماز فرمانش دهند، و بر ترک آن، تنبیهش کنند و، چون نماز و وضو فراگیرد، والدینش آمرزیده شوند، انشاءا...!»
علاوه بر رفتار پدر و مادر که مهمترین الگو برای فرزند است، محیط هم در علاقهمندی او به نماز و انس و الفتش با آن، بسیار مؤثر است. به تجربه ثابت شده است بچههایی که از کودکی به مسجد میروند و در جمع نماز میخوانند، نمازخوانتر میشوند؛ چراکه اصل حضور در جمع، مشوق حضور انسان است، حتی خود بزرگسالان هم در یک جمع مذهبی، روح عبادیشان پررنگتر است چه رسد به بچهها.
متأسفانه کمرفتن به مسجد و مجالس دینی و مذهبی، باعث میشود بچهها هم رغبت عبادت را نداشته باشند. این نکته برای ما وظیفه است. اسلام میگوید که بچهها را به نماز خواندن تشویق کنید ولی فرمان ندهید، بلکه از هر وسیلهای که بهتر است، برای تشویق به عبادت و نماز استفاده کنید. ما باید برنامه مسجد رفتن برای بچهها داشته باشیم تا آنها روح عبادت در وجودشان متجسم شود.
تشویق همانقدر که در عرصههای مختلف اثر دارد، بر نمازخوان شدن بچهها نیز مؤثر است. فرزندی که با نماز خواندن، مشمول تکریم و تشویق و احترام بیشتر خانواده قرار میگیرد، انسش با نماز بیشتر میشود. راه دیگر صبوری است؛ والدین نباید انتظار داشته باشند بچهها از همان ابتدا همچون عارفی که چهل سال زحمت کشیده است، نماز بخواند یا همه آداب و مستحبات را بهجا بیاورد.
در این مسیر، صبوری و همراهی و وقت گذاشتن و پابهپای فرزند رفتن، بسیار مهم است. تحمیل، تندی یا ایرادگرفتنهای پیدرپی نهتنها اثرگذار نیست، بلکه فرزند را از همان ابتدای راه، از مسیر زده میکند و بازمی گرداند.
گروه همسالان همانطور که در خیلی از علاقهمندیها و نیز عدمتمایلهای فرزندان ما اثر دارند، در نمازخوان شدن آنها نیز مؤثرند؛ اینکه ما امکان حضور بچهها را در فضایی که همسالانشان اهل نماز و عبادت هستند، فراهم کنیم و به آنها فرصت دوستی با کسانی را بدهیم که نمازخوان هستند، بسیار مؤثر است؛ گاهی اوقات وقتی بچهها یک رفتار خوب عبادی را از همسال خود میبینند، چهبسا این از صدها موعظه و از اینکه پدر و مادرها صدهابار نکته را بگویند، تأثیر بیشتری داشته باشد، لذا نباید تأثیر گروه همسال را در تربیت فراموش کنیم و اگر بتوانیم امکان ارتباط این گروهها را برای فرزندان خود فراهم کنیم، قطعا در مسیر تربیت دینی و نمازخوان کردن آنها مؤثر خواهد بود.
یکی از نکات طلایی در تربیت فرزندان نمازخوان، استفاده ابزاری نکردن از نماز است؛ اینکه ما به بچهها بگوییم اگر نماز بخوانی، هرچه بخواهی همان میشود، اشتباهی بزرگ است که در صورت تحققنیافتن آرزوها و رؤیاهای فرزندان، خود در طولانیمدت آنها را به ترک نماز سوق میدهد! گاه از برخی نوجوانان پرسیده میشود که چرا نماز نمیخوانند و آنها در پاسخ میگویند به آرزویی که داشتم نرسیدم، پس چرا باید ادامه بدهم؟
وظیفه والدین آن است که نماز را بهترین راه ارتباط با خدا و شکر نعمتهای او و بازدارنده از گناه و فحشا و ضامن زندگی ایمنتر و آرامتر معرفی کنند نه شبیه چراغ جادویی که قرار است هرچه را او اراده میکند، فراهم کند. نماز درواقع موتور محرک ما در مسیر خوبیهاست عبادتی که ضامن استمرار ارتباط ما با خدا و معناگرفتن زندگی ماست.